۹ ویژگی افراد ضداجتماع را بشناسید تا بدانید چرا باید از این افراد دوری کنید
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۷۹۴۲۳
زیسان: احتمالا افراد زیادی را میشناسید که زندگیای مملو از اتفاقات ماجراجویانه و پر تنش دارند. دائما کارهایی انجام میدهند که غیرقانونی محسوب میشوند. رفتارهای آنها از نظر اکثریت جامعه غیرعادی و هنجارشکنانه محسوب میشود.
به گزارش «زیسان»، برخی افراد دائما زندگیای همراه با حاشیه دارند. جامعه گریز نیستند، اما به شدت جامعه ستیز هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- در کارهای غیرقانونی شرکت میکنند و احیانا سابقه بازداشت یا مشکلات قانونی را به دفعات دو یا چند باره دارند.
۲- هیچگونه اهمیتی برای سلامتی و رفاه دیگران قائل نیستند. اینکه آیا کارهای آنها برای دیگران آزاردهنده است یا خیر هیچ اهمیتی برایشان ندارد. در سادهترین نمونه، ساعت ۱۲ شب که شاید بسیاری از همسایگان خواب باشند، داد میزنند یا صدای موسیقی (تلویزیون) را بلند میکنند. یا در همین زمان با ماشین خود بوق میزنند.
۳- برای آنها نقض قوانین اجتماعی امری عادی است. تصورشان این است که قانون برای همه لازم الاجرا است، جز خودشان. حتی ممکن است که آنها قانون را چیزی احمقانه یا غیرضروری بدانند. شاید به صورت ناخودآگاه نیز در بسیاری مواقع جایگاهی فراقانونی برای خود در نظر بگیرند. به همین دلیل قوانینی خاص را برای خود وضع کنند.
۴- افرادی تکانشی هستند. بدین معنا که زود تحت تاثیر فضا قرار میگیرند و به کارهایی دست میزنند یا وارد محفلهایی میشوند که میتواند عواقب قانونی برای آنها داشته باشد، اما در آن لحظه هیچ توجهی به تبعات اقدام غیرقانونی خود ندارند.
+ بد نیست حالا که تا اینجا آمدهاید با ویژگیهای افراد خودشیفته هم آشنا شوید.
۵- در زمینه شغلی نیز فاقد ثبات و شرافت لازم هستند. یا شغل مناسب پیدا نمیکنند یا اکثرا در حال تغییر شغل هستند. البته در محیط شغلی قانونی نیز چندان به وظایف خود پایبند نیستند. هم از نظر کاری و هم از نظر حفاظت از منابع مالی و فیزیکی محل کار، هیچ تعهدی در خود احساس نمیکنند.
۶- از کارهایی که انجام میدهند به ندرت پشیمان میشوند و عذرخواهی کردن در کار آنها نیست. نسبت به صدمه مالی و بدرفتاریهایی که به دیگران وارد میکنند، بیتفاوت هستند. یا در بهترین حالت عذر و بهانه میتراشند.
۷- به خاطر منافع شخصی خود، به آسانی به دیگران دروغ میگویند یا آنها را فریب میدهند.
۸- در بسیاری از مواقع در کنترل خشم خود ناتوان بوده و دیگران آسیب جسمی و فیزیکی میرسانند. یا در شرایط زیادی دوست دارند به یک نفر صدمه جدی وارد کنند. در زندگی مشترک نیز بارها نسبت به برخورد فیزیکی با همسر خود اقدام کردهاند.
۹- به مصرف مواد مخدر، رفیقبازی، رانندگی خطرناک، قماربازی، رابطه نامشروع و داشتن شریکهای جنسی متعدد علاقه دارند.
+ پیشنهاد مطالعه: چرا ازدواج با افراد شکاک خطرناک و به معنای خودکشی است؟
به گزارش زیسان، به طور حتم اگر احساس میکنید بخشی بزرگ از این افکار و رفتار در شما یا دیگران وجود دارد، با اختلال شخصیت فرد ضداجتماعی مواجه هستید که اصطلاحا میتوان عنوان فرد خطرناک را نیز بر شما اطلاق کرد. با توجه به تمامی این شاخصها، الگوی رفتاری اصلی فرد ضداجتماعی بیحرمتی به افراد و نقض حقوق انسانی آنها است. الگوی رفتاری مزبور از همان دوران کودکی در چنین افرادی شکل میگیرد و تا پایان بزرگسالی در او دوام مییابد.
در مجموع فرد ضد اجتماعی، فردی فریبکار، سوءاستفادهگر، با ظاهری گولزننده، غیرقابل اعتماد، با توانایی قضاوت اندک و فاقد حس پشیمانی به خاطر رفتارهایی است که از سوی دیگران به عنوان رفتارهایی ضداخلاقی شناخته میشوند.
اگر به مطالب حوزه روانشناسی علاقه دارید بد نیست درباره اختلال دوقطبی و گره خوردن آن با نام ونسان ونگوگ هم بیشتر بدانید.
معنای اصطلاح ضداجتماعی این نیست که فرد مزبور از موقعیتهای اجتماعی دوری میکند، بلکه به این معناست که هیچ احترامی برای افراد اجتماع قائل نیست و به راحتی قوانین اجتماعی را نقض میکند. آنها دو قانون طلایی نانوشته در رفتارشان دارند: «کاری که دیگران میخواهند علیه تو انجام دهند، تو علیه آنها انجام بده.» و دیگری اینکه «هر چه دلت خواست در مورد دیگران انجام بده.»
در ارتباط با این افراد بهتر است از آنها دوری کنید و به جای نزدیکی به آنها برای حل مشکل، آنها را نزد متخصص بفرستید.
tags # شخصیت ضداجتماعی ، رابطه و عشق ، اختلال شخصیت سایر اخبار (ویدئو) مرد برهنه در نقش ماما؛ لحظه هولناک تولد ۵۰۰۰ مار کبرا در یک مزرعه! (ویدئو) باورنکردنی؛ این فیلم کوتاه عجیبترین صحنه از حیاتوحش است! (تصاویر) دانشمندان راز نابودی «قوم لوط» در ۳۶۰۰ سال پیش را کشف کردند! (تصاویر) «قلعه بهلا»؛ شهری که «جنها» آزادانه در آن زندگی میکنند!منبع: زیسان
کلیدواژه: شخصیت ضداجتماعی رابطه و عشق اختلال شخصیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۷۹۴۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۸ نکته درباره افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
همه انسانها از استعداد لازم برای منفی فکرکردن برخوردارند. گرچه ممکن است بیماران مبتلا به بیماریهای روانپزشکی یا کسانی که افسردگی، خشم، اضطراب، ترس وعشق را تجربه میکنند، در مقایسه با افراد عادی افکارغیرمنطقی و منفی بیشتری داشته باشند.
افراد بههنجار و عادی نیز در موقعیتهای خاص مانند زمانی که هیجان خاصی را تجربه میکنند، آمادگی تولید افکار منفی را دارند. بنابراین یکی از راههای به دام کشیدن افکار منفی، توجه به هیجانات است.
وقتی برانگیخته هستید یا زمانی که در حال گذر از مرحله پیش از خشم به مرحله خشم و پرخاشگری هستید، بدانید که «افکار برانگیزاننده» نقش کلیدی را بازی میکنند و کنترل خشم بدون مهار این افکار امکان پذیر نیست. از طرفی برانگیختگی و هیجان، در فرآیند پردازش اطلاعات تداخل ایجاد میکنند و سبب میشوند که فرد به گونهای خاص فکر کند. سوگیری در پردازش اطلاعات که تحت تأثیر خطاهای شناختی است، نه تنها به خشم دامن میزند، بلکه فرد را از دسترسی به اطلاعات ناب نیز محروم میکند. اولین گام شناسایی خطاهای شناختی در فکر است. این خطاها عبارتند از:
۱- برچسبها:
برچسبهایی مانند بی انصاف، گستاخ، احمق، سوء استفادهگر، رذل و... میتوانند شما را خشمگینتر کنند و به همین دلیل واکنشهای پرخاشگرانه شدیدتری از خود نشان دهید. زیرا برچسبهایی که به دیگران میزنید، سبب میشود که دیگران را تحقیر یا سرزنش کنید و دقیقاً به خاطر همین برچسبها، حق مسلم خود میدانید که آنها را بکوبید یا زیر سؤال ببرید. شما ممکن است حتی به خودتان برچسبهایی مانند از بدشانسی من است، آدمی ابلهتر از من پیدا نکردند ، از بس ملاحظه کار هستم چنین دردسرهایی برای من پیش میآید بزنید.
حال وقتی به خود یا دیگری برچسب میزنید از خود بپرسید آیا کلی قضاوت نمیکنم؟ این برچسب مرا بیشتر عصبانی میکند یا آرام میکند؟ پاسخ دادن به این سؤالات میتواند به شما کمک کند تا برچسب زدن را متوقف کنید و برچسب ها را زیر سؤال ببرید. برای مثال ممکن است فردی در بسیاری از زمینه ها مسئولانه عمل کند اما در زمینهی خاصی غیرمسئول باشد پس نمیتوان به او برچسب کلی زد.
۲- قصد و عمد:
اگر کسی به شما وعدهای دهد و نتواند در زمان مقرر شده به وعدهی خود عمل کند، ممکن است دلایل زیادی برای این خلف وعده وجود داشته باشد اما اگر پیش خود فکر کنید که حتماً قصدی در کار بوده و فرد از روی عمد دست به چنین کاری زده است، خشمگین میشوید؛ زیرا احساس میکنید از شما سوء استفاده شده است. در این حالت نمرهی برانگیختگی شما در چند ثانیه از ۳ به ۱۰ میرسد و به سرعت به مرحلهی خشم و پرخاشگری میرسید، زیرا وقتی احساس کنید قربانی هستید و طرف به عمد خواسته است برای شما مشکلی ایجاد کند، تنها با تنبیه و حمله به طرف مقابل آتش خشم درونتان خاموش میشود. برای مثال، کسی گوشی تلفن را برنمیدارد و شما پیش خود میگویید: «عمداً گوشی را برنمیدارد و پاسخ تلفن مرا نمیدهد.»
۳- ذهن خوانی:
خواندن ذهن دیگران، عادت بیمارگونهی بسیاری از انسان هاست. زمانی که هیجان خاصی را تجربه میکنیم، بیشتر از مواقع دیگر به ذهن خوانی دست میزنیم. وقتی اندکی برانگیخته هستید و میزان برانگیختگی شما به نمرهی ۳ یا ۴ رسیده است، تنها یک یا دو ذهن خوانی کافی است که به نقطهی انفجار برسید. وقتی ذهنخوانی میکنید در مورد این که دیگران چه فکرهایی درباره شما دارند، پیش خودتان حدسهایی میزنید و سپس فرض را بر این میگذارید که این فرضها درست است و دیگران در مورد شما این گونه فکر میکنند.
۴- فاجعه سازی:
فاجعه سازی از اتفاق پیش آمده یا عملکرد طرف مقابل میتواند شما را از نقطه ۰ به نقطه ۱۰ در مقیاس برانگیختگی برساند. فاجعهسازی اغلب در قالب جملات این وحشتناک است، فاجعه است و غیرممکن است، میباشد.
نوع دیگری از فاجعهسازی «مطلق نگری» است. مطلق نگری در برابر نسبینگری قرار دارد و با واژههایی مانند «او همیشه... او هیچ وقت..... او هرگز...» همراه است.
طبیعی است که وقتی احساس قربانی شدن کنید، یا احساس کنید دیگری نسبت به شما ظلم کرده است و حق شما را تضییع نموده است، احساس خشم کنید و دست به پرخاشگری بزنید. برای مقابله با بزرگنمایی و فاجعهسازی از فنون همدلی، پرس وجو، کاوش و بررسی سود و زیان استفاده کنید.
۵- دنبال مقصر گشتن:
در صورتی که با مشاهدهی یک رویداد ناخوشایند، درصدد یافتن یک فرد مقصر یا گناه کار باشید تا همهی تقصیرها را به گردن او بیندازید، خشمگینتر خواهید شد و ممکن است دست به پرخاشگری بزنید. برای مثال: همه اش تقصیر اوست. اگر او دیر نمیکرد این اتفاق نمی افتاد.
به جملهی بالا نگاه کنید و تأثیر آن را در ایجاد خشم ببینید.
۶- نتیجهگیری شتابزده:
از یک رویداد یا اتفاق خاص، سریع نتیجه گیری میکنید و بر اساس آن واکنش نشان میدهید. برای مثال، اگر کسی به موقع سر قرار حاضر نشود، بلافاصله نتیجه میگیرید که شما را عمدا معطل کرده و سر کار گذاشته است. با این نتیجهگیری زودرس، به سرعت خشمگین میشوید و واکنش منفی نشان میدهید.
۷- پیشبینی منفی:
پیشبینی منفی رفتارهای احتمالی دیگران، میتواند برانگیزاننده خشم باشد. برای مثال کسی از شما کتابی امانت میگیرد و به موقع به شما نمیرساند با خود میگویید: «اگر با او برخورد نکنم و به اصطلاح او را سر جایش ننشانم دفعه بعد هم این کار را خواهد کرد.» «اگر از من حساب نبرد به این رفتارها ادامه خواهد داد.» همان طور که میبینید پیشبینی منفی برای رفتار دیگران میتواند برانگیزانندهی خشم باشد و سبب میشود واکنش منفی شدیدی از خود نشان دهید.
۸- تعمیم:
در تعمیم فرد با استفاده از کلماتی مانند «همیشه»، «هرگز»، «هیچوقت» یک رویداد را تعمیم میدهد. برای مثال: «دیر کردن کار همیشگیاش است.»
الهه ضمیری - خبرنگار تحریریه جوان قدس